به گزارش خبرنگار مهر، سومین عنوان از مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» با نام «پایان دو قرن سکوت» نوشته امیرحسین حاتمی به تازگی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. ۴ کتاب اول این مجموعه چندی پیش رونمایی شدند.
«شاهاسماعیل صفوی و تغییر مذهب» و «رواداری فرهنگی در عصر مغولان» دو کتابی هستند که پیشتر تحت عنوان «تاریخ ایران: روایتی دیگر» چاپ شدهاند. ویژگی اصلی تعریفشده برای مجموعه مورد نظر، داشتن نگاهی همهجانبه، فرهنگی و انتقادی به رویدادهای تاریخ ایران در عرصه ایرانِ فرهنگی است. به عقیده دستاندرکاران تهیه مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر» خوانش درست تاریخ میتواند موجب تحکیم هویت ملی، دوری از تندرویهای قومیتی و مذهبی و سرانجام احتراز از یکسونگریهای اسلامی-باستانی شود.
«پایان دو قرن سکوت» به روح عبدالحسین زرینکوب تقدیم شده است. این کتاب ۶ فصل اصلی دارد که به ترتیب عبارتاند از: «اسلام در ایران»، «سرزمین نور و طلوع»، «پیشگام استقلال ایران»، «رسمهای نیکو»، «امیرانِ خفته» و «شهریار ایرانی، فرهنگ ایرانی».
همانطور که در کتاب اول این مجموعه، زندگی، شخصیت و حکومت شاه اسماعیل صفوی و صفویان مورد بررسی قرار گرفته، در «پایان دو قرن سکوت» هم این نکته مورد توجه بوده که تشکیل دولت ملی و مستقل ایرانی اسلامی صفویان، یکباره صورت نگرفته بلکه نتیجه بستری از تلاشهای مستمر و متداوم ایرانیان، پس از سقوط ساسانیان تا قرن دهم بوده است. این نگاه گاهی رنگ سیاسی و گاهی حال و هوای فرهنگی-اجتماعی به خود گرفته است.
به تعبیر نویسنده این کتاب، دو سده نخست هجری قمری، برای ایرانیان در سکوت سیاسی طی شد و شکستهای متوالی قیامهای ملیگرایانه سیاسی ایرانیان نامسلمان، راه را برای حرکتهای فرهنگی و اجتماعی ایرانیان مسلمان هموار کرد. در گستره جغرافیایی ایران تاریخی، این منطقه خراسان بود که پیشگام جنبشهای استقلالطلبانه شد. دوری از مرکز خلافت عباسی، آزادی عمل بیشتری برای خراسان و خراسانیان داشت. این منطقه چه به لحاظ نیروی انسانی و چه ابزار و امکانات جغرافیایی و مادی، از بسیاری مناطق دیگر ایران، زمینهای مساعدتر و مناسبتر داشت. این مساله در یکی از فصول کتاب پیش رو به طور مشروح توضیح داده شده است.
به این ترتیب، در کتاب «پایان دو قرن سکوت» ثمربخشی حرکتهای سیاسی ایرانیان و به دستگرفتن حکومت از طرف آنها مد نظر بوده و عنوان کتاب هم اشارهای به اثر مشهور عبدالحسین زرینکوب در اینباره دارد.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
چهار سال پس از ورود عبدالله به خراسان و زمانی که کاملا حکومتش در آنجا تثبیت شده بود، مامون درگذشت (سال ۲۱۸ ه.ق) و معتصم عباسی بر جای او بر سریر خلافت نشست. خلافت معتصم در ابتدا تهدیدی برای عبدالله به نظر میرسید. مامون پیش از مرگش، وصیتنامه خود را در سه نسخه تهیه کرده و یکی از آنها را برای عبدالله به خراسان فرستاده بود، زیرا آگاهی عبدالله برای پذیرش خلافت معتصم از نظر مامون لازم و با اهمیت بوده است. با خلیفه شدن معتصم، عبدالله تشریفات لازم را در پذیرش خلافت معتصم به جای آورد و علیرغم خشم و ناراحتی معتصم از او به زمان حضور عبدالله در بغداد برمیگشت؛ هنگامی که عبدالله حاجب مامون بود، معتصم و غلامان تُرکش را از ورود به دربار باز داشته بود و از اینجا معتصم کینه عبدالله را به دل گرفته بود.
مامون که از این واقعه آگاه بود، تلاش کرد تا این کینه و کدورت را رفع کند و در وصیتنامهاش به معتصم سفارش کرد مزاحم عبدالله بن طاهر نشود و او را تحریک نکند. او به معتصم سفارش کرد با عبدالله مهربانی کند و او را در حلقه نزدیکانش وارد سازد، چرا که کمک و یاری او به مامون روشن است. اما معتصم به این وصیت برادرش عمل نکرد و تیرگی روابط این دو ادامه داشت، تا اینکه موقعیت و جایگاه عبدالله در خراسان سرانجام معتصم را واداشت با ادامه حضور او در خراسان موافقت کند. معتصم ضرورت حضور طاهریان در خراسان را دریافته بود. از سوی دیگر، تلاش عبدالله نیز در دفع مخالفان خلیفه سبب جلب اعتماد معتصم و بهبود روابط آنها شد. اقدام وی در سرکوب قیام مازیار و دستگیری یکی از علویان به نام محمد بن قاسم بن علی بیش از همه در تحکیم روابط این دو موثر افتاد.
این کتاب با ۱۵۲ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما